یه دامن چین دار شیری رنگ با گلای آبی از توی کمد بیرون میاره و با شومیز آبی رنگش ست میکنه موهای فرخوردش و مرتب میکنه و دستمال سر شیری رنگش و روی موهاش میبنده کفشای آل استار برمیداره و توی بارون و مه وارد شبهای عجیب و غریب تهران دوست داشتنیش میشه...
با صدای والس تهران میرقصه و میرقصه، موهاش رها و بدون حصاره، دیگه کوتاه نیستن آخه دیگه میتونه تو باد رهاشون کنه و موقع رقصیدن از وجودشون لذت ببره دیگه دلیلی برای کوتاه کردنشون وجود نداره، حالا میتونه بچرخه و بچرخه و به موهایی سپرده به دست باد و تکون های دامن چین دارش نگاه کنه و طعم زندگی که انتظارش رو میکشید بچشه...
برای یک بار هم که شده خودش و رها و به دور از قانون هایی دست و پاگیر عجیب و غریب میبینه، دور از قانون های که دخترونه هاش و ازش میگیرن و تو حصار خانوم بودن میپیچنش ...
.
والس تهران تا ابد برام دختری از جنس من رو تداعی میکنه که تو سرزمین عجایب میتونه با موهای بلند رها و دامن چین دار شیری با گلای آبی رنگ تو شب های تهران برقصه ....
.
.
پ.ن: فقط چون گفته بودید کوتاه باشه
پ.ن2: میدونم والس رقص 2نفرس ولی برای من اینجوریه دیگه
اگه آهنگ بود والس تهران
برای چالش نوا نگار (رادیوبلاگ)
از همه دوستان بلاگیم دعوت میکنم که تو چالش شرکت کنن (مخصوصا ماجده و رومی)