وقتی مامان نیست؛ آبسردکن یخچال همش خالیه، صبا از گرمای آفتاب تلف میشم و کسی نمیگه کولر و برات روشن کنم، همه جا با وجود مرتب بودن انگار خیلی به هم ریختس، غذاها فقط شکم پرکنن انگار یه چیز مهمی توشون کمه و خونه یه چیزی شبیه زندگی کم داره...
وقتی بابا نیست؛ صبا خواب میمونم، کسی برام لقمه نمیگیره که اگه حتی دیرمم شده بدون صبحانه نرم دانشگاه، موقع سحری کسی تا اتاق نمیاد که نازم و بکشه و ببرتم برای سحری خوردن، کسی موقع فوتبالا صدام نمیکنه و همشون و از دست میدم، کسی تا میگم خوراکی تا پایین نمیره برام خوراکی بخره و خیلی چیزا کمه...
ولی وقتی تو نیستی همه چیز به ظاهر مثل قبله چون تو هیچ وقت نبودی که الان از کمبودای نبودنت بتونم چیزی بنویسم.
من ازت خاطرههایی دارم که فقط برای منن و تو اصلا اون صحنهها رو به یاد نمیآری چه برسه به خاطره، من ازت خیالپردازی هایی دارم که از هیچ کدوم خبر نداری.
پس وقتی قراره دیگه نباشی دیگه حتی خاطرههای یکطرفم هم اونجوری که بودن نمیمونن!! مثلا این که توی فلان روز دستت زیر چونت بود و نگاهم میکردی، جای لبخند من اینجوری تموم میشه که برمیگردم و میبینم داری به کسی که پشت سرمه نگاه میکنی. یا اونجا که تا من و دیدی الکی دور خودت چرخیدی که نری توی اتاق و موقع رد شدنم سلام کنی، اینجوری تموم شد که یعد سلام کردن به من یکی دیگه اومد که از اومدنش کلی خوشحال بودی و موقع خوش و بش بغلش کردی. یا اونجا که به بهانهی پیامای کانال میومدی پیوی و میگفتی فلان پیام و تو فلان گروه بفرست، اصل قضیه این بوده که هیچکسی بیکار تر از من پیدا نمیشده به نظرت. و همین جوری همهی پایانا به فنا رفتن و تو نیز هم همراهشون...
علاوه بر خاطرهها، خیال پردازیامم خراب شدن. مثلا توی خیال وقتی دارم توی خیابون و زیر بارون دیوونه بازی درمیارم یهو محو میشی و باورم میشه که خیالام دونه دونه دارن نابود میشن، مثل بارونی که روی یه نقاشیه ارزشمند میباره و همه چیز به راحتی از ارزش میافته و فقط یه دختر دیوونهی تنهای سردرگم باقی میمونه...
آره ظاهرا هیچ چیز تغییر نکرده و هیچ کس هیچ تفاوتی رو احساس نمیکنه، ولی در حقیقت یه خلا توی ذهنم به وجود اومده و اونم خلا فکر کردن به توئه. عاقا ما به خیال پردازی راجبتون عادت کرده بودیم، به همین الکی بودنتون عادت داشتیم. همونم پرید :)))
.
.
.
آسمونم نیمه شب 29اردیبهشت با همون قمر در عقرب جذاب و ابرای سرمهایه
اگه آهنگ بود "شب مرد تنها" از ابی
(29 اردیبهشت 98)